This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
صبحدم
می گفت سرمستی به من
بامداد عاشقان را شام نیست
در خرابات مغان
مستان بسی است
همچو من مستی در این ایام نیست
#شاه_نعمت_الله_ولی
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
صبحدم
می گفت سرمستی به من
بامداد عاشقان را شام نیست
در خرابات مغان
مستان بسی است
همچو من مستی در این ایام نیست
#شاه_نعمت_الله_ولی
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠🔘•••
الهی، يا شکور، ای قدردان،
ای آنکه پذیرندهٔ شکر بندگانت هستی.
ای آنکه قدر بندگانت را
با عشق و تسلیمشان، مقّدر میفرمایی.
شكرم بياموز.
الهی تو را سپاس میگویم،
برای تمام نعمتهایت.
الهی تو را سپاس میگویم
برای حضورت در زندگیام،
كه حاصلاش عشق و نور و برکت است،
نام مرا در زمرهٔ سپاسگزارانت بنويس.
💠🔘•••
💠🔘•••
💠🔘•••
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
الهی، يا شکور، ای قدردان،
ای آنکه پذیرندهٔ شکر بندگانت هستی.
ای آنکه قدر بندگانت را
با عشق و تسلیمشان، مقّدر میفرمایی.
شكرم بياموز.
الهی تو را سپاس میگویم،
برای تمام نعمتهایت.
الهی تو را سپاس میگویم
برای حضورت در زندگیام،
كه حاصلاش عشق و نور و برکت است،
نام مرا در زمرهٔ سپاسگزارانت بنويس.
💠🔘•••
💠🔘•••
💠🔘•••
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
۲۰۱۷۰۹۱۴_۱۸۳۹۰۴ 00_00_01-00_01_29_wmv_avi.avi
28.5 MB
شمشال نوازی کاکشهرام منسوری له کاتی عیاده له خوالیخوشبو خلیفه نبی فاتحی
هدیه مخاطب گرامی کانال با تشکر از زحمت ایشان🌹🙏🌹
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
هدیه مخاطب گرامی کانال با تشکر از زحمت ایشان🌹🙏🌹
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
🌹﷽🌹
لَّقَدۡ كُنتَ فِي غَفۡلَةٖ مِّنۡ هَٰذَا فَكَشَفۡنَا عَنكَ غِطَآءَكَ فَبَصَرُكَ ٱلۡيَوۡمَ حَدِيدٞ
[و به او گويند] به راستى كه از اين امر غافل بودى و حال پردهات را از تو بر طرف ساختهايم، امروز ديدهات تيزبين است
سوره ق
آیه ۲۲
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
لَّقَدۡ كُنتَ فِي غَفۡلَةٖ مِّنۡ هَٰذَا فَكَشَفۡنَا عَنكَ غِطَآءَكَ فَبَصَرُكَ ٱلۡيَوۡمَ حَدِيدٞ
[و به او گويند] به راستى كه از اين امر غافل بودى و حال پردهات را از تو بر طرف ساختهايم، امروز ديدهات تيزبين است
سوره ق
آیه ۲۲
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
Audio
✨
#ذکر شریف #لا اله الا الله _#الله _الله
اساس تصوف مداومت بر ذکر خداوند است.
برای ذکر معانی متعددی از جمله قرآن، نماز، تذکر و غیره آمده است؛
لیکن مقصود از آن در دایره تصوف همان «الله» یا «لا اله الا الله» یعنی توحید است.
به ذکر توحید، ذکر «نفی و اثبات» گفته می شود؛ به این معنی که وقتی «لا اله» گفته میشود نفی است و وقتی که «الا الله» گفته می شود اثبات است.
#آداب_سلوک
💥 لطفاً با هندزفری و خلوت و توجه کامل
استماع بفرمایید🙏
💥برای اولین بار در کانال گذاشته شده است.
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
#ذکر شریف #لا اله الا الله _#الله _الله
اساس تصوف مداومت بر ذکر خداوند است.
برای ذکر معانی متعددی از جمله قرآن، نماز، تذکر و غیره آمده است؛
لیکن مقصود از آن در دایره تصوف همان «الله» یا «لا اله الا الله» یعنی توحید است.
به ذکر توحید، ذکر «نفی و اثبات» گفته می شود؛ به این معنی که وقتی «لا اله» گفته میشود نفی است و وقتی که «الا الله» گفته می شود اثبات است.
#آداب_سلوک
💥 لطفاً با هندزفری و خلوت و توجه کامل
استماع بفرمایید🙏
💥برای اولین بار در کانال گذاشته شده است.
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✍: بەزەیی
🔹 ڕەحمی زۆر، کزی دین قەرەبوو ئەکاتەوە
بەڵام عەکسەکەی نا
🔸 چیرۆکێک لە سوننەت
🎙: مامۆستا هادی ئەحمـــەدی
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
🔹 ڕەحمی زۆر، کزی دین قەرەبوو ئەکاتەوە
بەڵام عەکسەکەی نا
🔸 چیرۆکێک لە سوننەت
🎙: مامۆستا هادی ئەحمـــەدی
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دهانتان را با صلوات مبارک معطر نمایید
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا مُحَمَّدٍ عَدَدَ قَطْرِ الْأَمْطَارِ
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا مُحَمَّدٍ عَدَدَ أَوْرَاقِ الْأَشْجَارِ
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا مُحَمَّدٍ عَدَدَ دَوَابِّ الْقِفَارِ
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا مُحَمَّدٍ عَدَدَ دَوَابَّ الْبِحَارِ
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا مُحَمَّدٍ عَدَدَ مِیَاهً الْبِحَارِ
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا مُحَمَّدٍ عَدَدَ مَا أَظْلَمَ عَلَیْهِ اللَّیْلُ وَضَاءَ عَلَیْهِ النَّهارُ.
👌هیچ خیر و ثوابی را کم نشماریم، شاید همین چند صلوات، سبب نجاتمون در روز قیامت بشه😊
«والله أعـــلم»
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا مُحَمَّدٍ عَدَدَ قَطْرِ الْأَمْطَارِ
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا مُحَمَّدٍ عَدَدَ أَوْرَاقِ الْأَشْجَارِ
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا مُحَمَّدٍ عَدَدَ دَوَابِّ الْقِفَارِ
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا مُحَمَّدٍ عَدَدَ دَوَابَّ الْبِحَارِ
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا مُحَمَّدٍ عَدَدَ مِیَاهً الْبِحَارِ
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ سَیِّدِنَا وَ مَوْلَانَا مُحَمَّدٍ عَدَدَ مَا أَظْلَمَ عَلَیْهِ اللَّیْلُ وَضَاءَ عَلَیْهِ النَّهارُ.
👌هیچ خیر و ثوابی را کم نشماریم، شاید همین چند صلوات، سبب نجاتمون در روز قیامت بشه😊
«والله أعـــلم»
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
🌙تکیه سنجاق🌙طریقة قادریة طالبانیة
✨ ✅مشارطه سالک الی الله صبحگاهان پیش از آغاز فعالیت صبحگاهی در خلوت خویش در محضر پروردگار با نفس خویش عهد و پیمان میبندد که هرگز از وظایف سلوکی خود تخلف نورزد. مشارطه نوعی تلقین به نفس و بسیار مؤثر است و باید جدی گرفته شود. مشارطه میتواند در روز بیش…
✨
💐۹. اگر گفته شود از اسفار اربعه فقط سفر اول در قوس صعود قرار داد و سفر دوم و چهارم نه در قوس نزول است نه در قوس صعود و سفر سوم هم در قوس نزول است، پس چگونه این اسفار را سفر در راه تکامل و قوس صعود میدانید؟ در پاسخ میگوییم:
مراد از قوس صعود مراحل تکامل است، نه قوس صعود در برابر قوس نزول و روشن است که سالک در تمامی اسفار در حال تکامل است، مثلاً سالک رسیده به سفر چهارم کاملتر از سالک در سفر سوم است.
💐۱۰. میتوان گفت آدمی را شش سفر است:
از عالم پاک به عالم خاک؛
سفری در دنیا؛
سفر به سوی کمال انسانی که خود چهار سفر است.
💐۱۱. موضوع عرفان عملی اسفار چهارگانه یا الانسان بعد الدنیاست نه قبل الدنیا و نه فی الدنیا.
💐۱۲. مهمترین سفرها، سفر اول از اسفار اربعه است، زیرا قبل از آن اختیاری نداشتهایم و بعد از آن هم به گونهای، سفرها غیراختیاری است و عمده، سفر اول است که از یقظه آغاز میشود و به فنا پایان میپذیرد.
💐۱۳.بحث منازل و مقامات معنوی سفر بخش بزرگی از بحث است که در مقالات آینده به اشتراک گذاشته خواهد شد
💐نکاتی درباره مدت زمان پیمودن راه خدا:
۱. سفر به سوی خدا آغاز زمانی دارد و آن آغاز، زمانی است که سالک تصمیم به کوچ به طرف پروردگار میگیرد (یقظه و بیداری اولی).
اما پایان زمانی ندارد زیرا
اولاً: این سفر به سوی فرا زمان و فرامکان است.
ثانیاً: نه خداوند پایان دارد، نه فیض او و سفر در خدا و فیض او بخشی از سفر سالک است.
۲. عامل به وجود آمدن بیداری اولیه (یقظه) نفحهای (نسیم رحمت الهی) است که از اسباب آن میتوان به این موارد اشاره کرد:
وارد آمدن مصیبتی بر انسان؛
برخورد با انسانی خود ساخته؛
مطالعۀ قرآن، و متون معرفتی و کتب عرفانی.
۳. مدت زمان سفر: از آنجا که این سفر پایان زمانی ندارد، مدت معلوم و مشخصی هم نخواهد داشت.
۴. اگر این سفر مدت ندارد، چرا گاهی گفته میشود فلان عارف در ۷ سال یا ۹ سال و ... به کمال رسید؟
پاسخ: اسفار سالک در مجموع پایان ندارد، ولی بعضی از سفرها مانند سفر اول پایان دارد که رسیدن به مقام فنای ذاتی و مقام ولایت الله است.
۵. مدت سفر سالک بر اساس رسیدن به فنا محاسبه میشود، زیرا فنا پایان سفر اول است و سفر اول، مشکلترین سفر و بخش عمدۀ اسفار است.
۶. سیر انسانِ سالك پس از مرگ، اگر هنوز به كمال نرسیده باشد، ادامه مییابد، اما انسان غیرسالك تا نفخ صور در برزخ میماند.
۷. مدت سفر در سالکان مختلف، متغیر است، اما سرعت بیش از حد معمول موجب میشود سالک واصل به خوبی از عهده این سیر و سلوک برآید.
۸. علل سرعت در سیر به سوی خدا عبارت است از:
صفا و پاکی جوهر نفس؛ تربیت دوران نوزادی، کودکی و نوجوانی؛ همت قوی و بلند؛ اخلاص؛ یقظۀ قوی؛ مراقبۀ شدید؛ ایثار در راه خدا به خصوص نسبت به دوستان خدا؛ تحمّل در شدائد و مشکلات راه و نرنجیدن از دیگران؛ کامل و خبره بودن استاد؛ تسلیم کامل نسبت به خدا.
سفارشهایی برای آغاز سیر و سلوک
سالک در راه خدا با حالاتی برخورد میکند که تمام وجود او را تحت تأثير قرار میدهد. در اين حالات بايد با آمادگی قبلی که برای خود ايجاد کرده، سخن استاد را بشنود و اندرز او را بپذيرد.
سفارشهای پیش از سفر عبارتند از:
۱. همت بلند، بيتفاوت نبودن، اهميت ندادن به مشکلات (همت سالک وصول به يار است و چشيدن شهد ديدار).
۲. ایمان، توکل، خاکساري (سالک مهر خاکساري بر پيشاني جان دارد).
۳. دل نبستن به مقامات (در راه خدا هرچه دادند ببينيد و بريزيد).
۴. عبور از بستر سازی های خدا و امتحانات و دم نزدن (زير شمشير غمش رقصکنان بايد رفت).
.💐کریوهها و گردنههای سفر در سیر و سلوک
سالکی که قدم صدق در راه نهد، راهش به سوی حق کوتاه و نزدیک است و مغناطیس وجودی رب ودود جان انسان بیدار شده را به سوی خود میکشد، اما پیمودن همهٔ بخشها و مقاطع راه خدا از نظر دشواری و آسانی، یکسان نیست، برخی همانند جادهٔ صاف و بعضی مانند گردنه و کریوه است.
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
💐۹. اگر گفته شود از اسفار اربعه فقط سفر اول در قوس صعود قرار داد و سفر دوم و چهارم نه در قوس نزول است نه در قوس صعود و سفر سوم هم در قوس نزول است، پس چگونه این اسفار را سفر در راه تکامل و قوس صعود میدانید؟ در پاسخ میگوییم:
مراد از قوس صعود مراحل تکامل است، نه قوس صعود در برابر قوس نزول و روشن است که سالک در تمامی اسفار در حال تکامل است، مثلاً سالک رسیده به سفر چهارم کاملتر از سالک در سفر سوم است.
💐۱۰. میتوان گفت آدمی را شش سفر است:
از عالم پاک به عالم خاک؛
سفری در دنیا؛
سفر به سوی کمال انسانی که خود چهار سفر است.
💐۱۱. موضوع عرفان عملی اسفار چهارگانه یا الانسان بعد الدنیاست نه قبل الدنیا و نه فی الدنیا.
💐۱۲. مهمترین سفرها، سفر اول از اسفار اربعه است، زیرا قبل از آن اختیاری نداشتهایم و بعد از آن هم به گونهای، سفرها غیراختیاری است و عمده، سفر اول است که از یقظه آغاز میشود و به فنا پایان میپذیرد.
💐۱۳.بحث منازل و مقامات معنوی سفر بخش بزرگی از بحث است که در مقالات آینده به اشتراک گذاشته خواهد شد
💐نکاتی درباره مدت زمان پیمودن راه خدا:
۱. سفر به سوی خدا آغاز زمانی دارد و آن آغاز، زمانی است که سالک تصمیم به کوچ به طرف پروردگار میگیرد (یقظه و بیداری اولی).
اما پایان زمانی ندارد زیرا
اولاً: این سفر به سوی فرا زمان و فرامکان است.
ثانیاً: نه خداوند پایان دارد، نه فیض او و سفر در خدا و فیض او بخشی از سفر سالک است.
۲. عامل به وجود آمدن بیداری اولیه (یقظه) نفحهای (نسیم رحمت الهی) است که از اسباب آن میتوان به این موارد اشاره کرد:
وارد آمدن مصیبتی بر انسان؛
برخورد با انسانی خود ساخته؛
مطالعۀ قرآن، و متون معرفتی و کتب عرفانی.
۳. مدت زمان سفر: از آنجا که این سفر پایان زمانی ندارد، مدت معلوم و مشخصی هم نخواهد داشت.
۴. اگر این سفر مدت ندارد، چرا گاهی گفته میشود فلان عارف در ۷ سال یا ۹ سال و ... به کمال رسید؟
پاسخ: اسفار سالک در مجموع پایان ندارد، ولی بعضی از سفرها مانند سفر اول پایان دارد که رسیدن به مقام فنای ذاتی و مقام ولایت الله است.
۵. مدت سفر سالک بر اساس رسیدن به فنا محاسبه میشود، زیرا فنا پایان سفر اول است و سفر اول، مشکلترین سفر و بخش عمدۀ اسفار است.
۶. سیر انسانِ سالك پس از مرگ، اگر هنوز به كمال نرسیده باشد، ادامه مییابد، اما انسان غیرسالك تا نفخ صور در برزخ میماند.
۷. مدت سفر در سالکان مختلف، متغیر است، اما سرعت بیش از حد معمول موجب میشود سالک واصل به خوبی از عهده این سیر و سلوک برآید.
۸. علل سرعت در سیر به سوی خدا عبارت است از:
صفا و پاکی جوهر نفس؛ تربیت دوران نوزادی، کودکی و نوجوانی؛ همت قوی و بلند؛ اخلاص؛ یقظۀ قوی؛ مراقبۀ شدید؛ ایثار در راه خدا به خصوص نسبت به دوستان خدا؛ تحمّل در شدائد و مشکلات راه و نرنجیدن از دیگران؛ کامل و خبره بودن استاد؛ تسلیم کامل نسبت به خدا.
سفارشهایی برای آغاز سیر و سلوک
سالک در راه خدا با حالاتی برخورد میکند که تمام وجود او را تحت تأثير قرار میدهد. در اين حالات بايد با آمادگی قبلی که برای خود ايجاد کرده، سخن استاد را بشنود و اندرز او را بپذيرد.
سفارشهای پیش از سفر عبارتند از:
۱. همت بلند، بيتفاوت نبودن، اهميت ندادن به مشکلات (همت سالک وصول به يار است و چشيدن شهد ديدار).
۲. ایمان، توکل، خاکساري (سالک مهر خاکساري بر پيشاني جان دارد).
۳. دل نبستن به مقامات (در راه خدا هرچه دادند ببينيد و بريزيد).
۴. عبور از بستر سازی های خدا و امتحانات و دم نزدن (زير شمشير غمش رقصکنان بايد رفت).
.💐کریوهها و گردنههای سفر در سیر و سلوک
سالکی که قدم صدق در راه نهد، راهش به سوی حق کوتاه و نزدیک است و مغناطیس وجودی رب ودود جان انسان بیدار شده را به سوی خود میکشد، اما پیمودن همهٔ بخشها و مقاطع راه خدا از نظر دشواری و آسانی، یکسان نیست، برخی همانند جادهٔ صاف و بعضی مانند گردنه و کریوه است.
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تنبور چو تن تن برآرد به نوا
زنجیر در آن شود دل بیسر و پا
زیرا که نهان در زهش آواز کسی
میگوید او که جسته همراه بیا
#مولانا
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
زنجیر در آن شود دل بیسر و پا
زیرا که نهان در زهش آواز کسی
میگوید او که جسته همراه بیا
#مولانا
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
أَدَنَيتَني مِنكَ حَتّىظَنَنتُ أَنَّكَ أَنيوَغِبتُ في الوَجدِ حَتّىأَفنَيتَني بِكَ عَنّي
الشيخ الحلاج
الشيخ الحلاج
﷽
تذکرةالاولیاءعطارنیشابوری
ذکر حسینبنمنصورحلاج (۱)
♡
آن قتیل فیالله فیسبیلالله
آن شیر بیشهٔ تحقیق
آن شجاع صفدر صدیق
آن غرقهٔ دریای مواج
حسینمنصورحلاج رحمةاللهعلیه
کار او کاری عجب بود و واقعات غرایب
که خاص او را بود که هم در غایت
سوز و اشتیاق بود
و در شدت لهب و فراق مست و بیقرار
و شوریدهٔ روزگار بود و عاشق صادق
و پاکباز و جد وجهدی عظیم داشت
و ریاضتی و کرامتی عجب
و عالی همت و رفیع قدر بود
او را تصانیف بسیار است
بالفاظ مشکل در حقایق و اسرار
و معانی محبت کامل و فصاحت
و بلاغتی داشت که کس نداشت
و دقت نظر و فراستی داشت
که کس را نبود
و اغلب مشایخ کبار در کار او ابا کردند
و گفتند او را در تصوف قدمی نیست
مگر عبدالله خفیف و شبلی و ابوالقاسم قشیری و جملهٔ متأخران الاماشاءالله
که او را قبول کردند و ابوسعید ابوالخیر قدسالله روحهالعزیز و شیخ ابوالقاسم گرگانی و شیخ ابوعلی فارمدی و امام یوسف همدانی رحمةالله علیهم اجمعین
در کار او سیری داشتهاند
و بعضی در کار اومتوقفاند
چنانکه استاد ابوالقاسم قشیری گفت:
درحق او که اگر مقبول بود برد خلق مردود نگردد و اگر مردود بود به قبول خلق مقبول نشود
و باز بعضی او را به سحر نسبت کردند
و بعضی اصحاب ظاهر به کفر منسوب گردانیدند و بعضی گویند از اصحاب حلول بود و بعضی گویند تولی باتحاد داشت اما هر که بوی توحید بوی رسیده باشد
هرگز او را خیال حلول و اتحاد نتواند افتاد و هر که این سخن گوید سرش از توحید خبر ندارد و شرح این طولی دارد این کتاب جای آن نیست اما جماعتی بودهاند از زنادقه در بغداد چه درخیال حلول و چه در غلط اتحاد که خود را حلاجی گفتهاند و نسبت بدو کردهاند و سخن او فهم ناکرده بدان کشتن و سوختن به تقلید محض فخر کردهاند چنانکه دو تن را در بلخ همین واقعه افتاد که حسین را اما تقلید در این واقعه شرط نیست مرا عجب آمد از کسی که روا دارد که از درختی اناالله برآید و درخت در میان نه چرا روا نباشد که از حسین اناالحق برآید و حسین در میانه نه و چنانکه حق تعالی به زبان عمر سخن گفت: که ان الحق لینطق علی لسان عمر و اینجا نه حلول کار دارد و نه اتحاد بعضی گویند حسین منصور حلاج دیگر است و حسین منصور ملحدی دیگر است استاد محمدزکریا و رفیق ابوسعید قرمطی بود و آن حسین ساحر بوده است اما حسین منصور از بیضاء فارس بود و در واسط پرورده شد و ابوعبدالله خفیف گفته است که حسین منصور عالمی ربانی است و شبلی گفته است که من و حلاج یک چیزیم اما مرا به دیوانگی نسبت کردند خلاص یافتم و حسین را عقل او هلاک کرد اگر او مطعون بودی این دو بزرگ در حق او این نگفتندی و ما را دو گواه تمام است و پیوسته در ریاضت و عبادت بود ودر بیان معرفت و توحید و درزی اهل صلاح و در شرع و سنت بود و این سخن ازو پیدا شد اما بعضی مشایخ او را مهجور کردند نه از جهت مذهب و دین بود بلکه از آن بود که ناخشنودی مشایخ از سرمستی او این بار آورد..
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
https://www.tg-me.com/تکیه سنجاقطریقة قادریة طالبانیة/com.TakyaTalabaniSonjagh/77376
تذکرةالاولیاءعطارنیشابوری
ذکر حسینبنمنصورحلاج (۱)
♡
آن قتیل فیالله فیسبیلالله
آن شیر بیشهٔ تحقیق
آن شجاع صفدر صدیق
آن غرقهٔ دریای مواج
حسینمنصورحلاج رحمةاللهعلیه
کار او کاری عجب بود و واقعات غرایب
که خاص او را بود که هم در غایت
سوز و اشتیاق بود
و در شدت لهب و فراق مست و بیقرار
و شوریدهٔ روزگار بود و عاشق صادق
و پاکباز و جد وجهدی عظیم داشت
و ریاضتی و کرامتی عجب
و عالی همت و رفیع قدر بود
او را تصانیف بسیار است
بالفاظ مشکل در حقایق و اسرار
و معانی محبت کامل و فصاحت
و بلاغتی داشت که کس نداشت
و دقت نظر و فراستی داشت
که کس را نبود
و اغلب مشایخ کبار در کار او ابا کردند
و گفتند او را در تصوف قدمی نیست
مگر عبدالله خفیف و شبلی و ابوالقاسم قشیری و جملهٔ متأخران الاماشاءالله
که او را قبول کردند و ابوسعید ابوالخیر قدسالله روحهالعزیز و شیخ ابوالقاسم گرگانی و شیخ ابوعلی فارمدی و امام یوسف همدانی رحمةالله علیهم اجمعین
در کار او سیری داشتهاند
و بعضی در کار اومتوقفاند
چنانکه استاد ابوالقاسم قشیری گفت:
درحق او که اگر مقبول بود برد خلق مردود نگردد و اگر مردود بود به قبول خلق مقبول نشود
و باز بعضی او را به سحر نسبت کردند
و بعضی اصحاب ظاهر به کفر منسوب گردانیدند و بعضی گویند از اصحاب حلول بود و بعضی گویند تولی باتحاد داشت اما هر که بوی توحید بوی رسیده باشد
هرگز او را خیال حلول و اتحاد نتواند افتاد و هر که این سخن گوید سرش از توحید خبر ندارد و شرح این طولی دارد این کتاب جای آن نیست اما جماعتی بودهاند از زنادقه در بغداد چه درخیال حلول و چه در غلط اتحاد که خود را حلاجی گفتهاند و نسبت بدو کردهاند و سخن او فهم ناکرده بدان کشتن و سوختن به تقلید محض فخر کردهاند چنانکه دو تن را در بلخ همین واقعه افتاد که حسین را اما تقلید در این واقعه شرط نیست مرا عجب آمد از کسی که روا دارد که از درختی اناالله برآید و درخت در میان نه چرا روا نباشد که از حسین اناالحق برآید و حسین در میانه نه و چنانکه حق تعالی به زبان عمر سخن گفت: که ان الحق لینطق علی لسان عمر و اینجا نه حلول کار دارد و نه اتحاد بعضی گویند حسین منصور حلاج دیگر است و حسین منصور ملحدی دیگر است استاد محمدزکریا و رفیق ابوسعید قرمطی بود و آن حسین ساحر بوده است اما حسین منصور از بیضاء فارس بود و در واسط پرورده شد و ابوعبدالله خفیف گفته است که حسین منصور عالمی ربانی است و شبلی گفته است که من و حلاج یک چیزیم اما مرا به دیوانگی نسبت کردند خلاص یافتم و حسین را عقل او هلاک کرد اگر او مطعون بودی این دو بزرگ در حق او این نگفتندی و ما را دو گواه تمام است و پیوسته در ریاضت و عبادت بود ودر بیان معرفت و توحید و درزی اهل صلاح و در شرع و سنت بود و این سخن ازو پیدا شد اما بعضی مشایخ او را مهجور کردند نه از جهت مذهب و دین بود بلکه از آن بود که ناخشنودی مشایخ از سرمستی او این بار آورد..
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
https://www.tg-me.com/تکیه سنجاقطریقة قادریة طالبانیة/com.TakyaTalabaniSonjagh/77376
Telegram
🌙تکیه سنجاق🌙طریقة قادریة طالبانیة
أَدَنَيتَني مِنكَ حَتّىظَنَنتُ أَنَّكَ أَنيوَغِبتُ في الوَجدِ حَتّىأَفنَيتَني بِكَ عَنّي
الشيخ الحلاج
الشيخ الحلاج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💥ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم
کوی تو که باغ ارم روضهٔ خلد است
انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم
سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوهٔ یک باغ نچیدیم ، نچیدیم
سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم
وحشی سبب دوری و این قسم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم
💥وحشی بافقی
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم
کوی تو که باغ ارم روضهٔ خلد است
انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم
سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوهٔ یک باغ نچیدیم ، نچیدیم
سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم
وحشی سبب دوری و این قسم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم
💥وحشی بافقی
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#یاهو
."خورشيد حقيقت را ما مطلع انواريم""ما پرتو تابانيم ، هي هي جبلي قم قم"
شعر: قطب العارفین و فخر السالکین مولاناشیخ عبدالرحمن(خالص)قدس الله سره العزیز
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
."خورشيد حقيقت را ما مطلع انواريم""ما پرتو تابانيم ، هي هي جبلي قم قم"
شعر: قطب العارفین و فخر السالکین مولاناشیخ عبدالرحمن(خالص)قدس الله سره العزیز
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
از برون خسته یاریم و درون رسته یار
لاجرم مست و طربناک و قوی بنیادیم
همه مستیم و خرابیم و فنای ره دوست
در خرابات فنا عاقله ایجادیم
#حضرت_مولانا
شبتان در آرامش دوستان
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh
لاجرم مست و طربناک و قوی بنیادیم
همه مستیم و خرابیم و فنای ره دوست
در خرابات فنا عاقله ایجادیم
#حضرت_مولانا
شبتان در آرامش دوستان
.🕌: @TakyaTalabaniSonjagh